دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دلم میخواد برای یک هفته برم یه جای دور... خیلی دور...

دور از همه آدم ها... دور از تمام این دغدغه ها... یه وقتهایی باید رفت، کاش میشد، کاش میتونستم...

نظرات 11 + ارسال نظر
طـ ـودی دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 23:26

تو بگو یه ماه، بگو یه سال! من میرم!

طودی چرا دلمون میخواد بریم... چی شده که انقدر کلافه ایم.... کاش راهی بود...

رهگذر ... سه‌شنبه 2 شهریور 1395 ساعت 07:32

درود،
برخی "غربت های نزدیک" هستند که با آب دوری هم نمیشه گرد و غبار اونها رو شست ...

سلام
تعبیر جالبی بود.

مزاحم تلفنی سه‌شنبه 2 شهریور 1395 ساعت 14:29

آآآآآآی گفتی. رفتنی منو هم با خودت ببرررررررررررر . من به رفتن قانعم

چه درد مشترکی... چه درد مشترک بدی...

داش آکل چهارشنبه 3 شهریور 1395 ساعت 01:20 http://yekpanjereh. Blogsky.Com

آره باید رفت. شاید دوباره باز برگردیم و همون روال رو ادامه بدیم، ولی رفتن لازمه. دوری چاره سازه، زمان موثره، و خلوت نیازه.

خیلی... خیلی زیاد...

صدیقه پنج‌شنبه 4 شهریور 1395 ساعت 00:32

باید ساخت, اما نه با دنیا, که دنیا را...
نمیدونم چرا, ولی یاد این قسمت از شعر قیصر عزیزم افتادم
دلت اروم دل ارامم

روحش شاد
ممنونم عزیزم

رها- مشق سکوت پنج‌شنبه 4 شهریور 1395 ساعت 14:48 http://mashghesokoot.blog.ir

واقعا کاش میشد و کاش جایی بود که میتونستم بی دغدغه یه مدت برم و آروم بگیرم و برگردم

فکر کنم باید یه دهکده درست کنیم هممون با هم یه سر بریم اونجا

بشرا جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 07:28 http://biparvaa.blogsky.com

کاش میشد رفت... کاش...
من به یک روز هم راضی ام ...

عزیز دلم...

طاها جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 09:05 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام

یاد شهر «پشت دریاها» سهراب سپهری افتادم.

دلتون شاد.

سلام
ممنونم طاها جان

نینا جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 19:26

با هم یریم دبی دبی

بله بله حتما

عباس جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 20:26

یه وقتایی کوله باری که باهامونه، هرجا که بریم بازم همراهمون هست، کوله باری که نه دوست داریم حملش کنیم نه میتونیم بذاریمش زمین، باید فکری به حال کوله هامون بکنیم چرا که باور دارم با اینکه سفر و استراحت خوبه (( اما سفر نیست علاج این درد...))

کوله بار میتونه همون افکاری باشه که هر لحظه توی مغزمون دور میزنه و بارمون رو سنگینتر میکنه.
راهی که رفتی رو به غروبه رو به سحر نیست شب زد برگرد...

طـ ـودی جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 23:42

خودم رو میدونم، تو هم شاید بخاطر همینه
وقتی به همه چیزایی که میخواستی نمیرسی، وقتی هرچیزی که فکر میکنی خوبه توی زندگیت یهو به هم میریزی، وقتی یهو به خودت میای و میبینی این مدت خودت رو گول میزدی و چیزی که میخواستی این نیست، وقتی شرایط و توانایی تغییر چیزی رو نداری، و وقتی شرایط و توانایی انجام دادن کاری که میخوای رو نداری؛ همه ی اینها رو بذاری کنار اینکه آدم هایی که باید همراه باشن و نیست، که باید درک کنن و نمیکنم، که باید باهات باشن و نیستن، و اونهایی که فکر میکردی هستن و یهو به خودت اومدی و دیدی چیزی که فکر میکردی نیستن
و خیلی چیزهای دیگه از این دست، وقتی همشون یهو میریزن تو فکرت و از فکر هرکدوم میخوای بیای بیرون میخوری به یکی دیگشون به این نتیجه میرسی که کاش میشد بری، بری یه جای دوور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد