دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

شاعر جماعت بی‌جهت نیست که شاعر شده است. او چیزهایی را میبیند که چشم منِ آدمِ عادی قادر به دیدنش نیست. شعرا با اشعارشان قلبمان را لمس میکنند. روحمان را نوازش میدهند و دستهایمان را میگیرند و میبرند به خلوتی که تو هستی و نجوایِ دل‌انگیز شاعر...  

بیتی که با خواندنش مرا تا دنیای شاعران برد...

یک عدد سیب کجا 

اینهمه تبعید کجا؟...

روحت شاد وحشی بافقی...

به نظرم دو نوع نقص داریم. یکی درونی و یکی بیرونی... درونی رو تو میبینی و بیرونی رو بقیه. بد داستان اونجاست که تو اگه با نقص درونیت کنار بیای و بخوای به زندگیت ادامه بدی کسی نه میفهمه، نه کاری بهت داره اما... تو اگه یه روز تصمیم بگیری نقص ظاهریت _هر چی که میخواد باشه_ رو نبینی و ادامه بدی، بقیه نمیذارن و مدام به روت میارن...

خوب ماجرا اونجائیه که زیادن اونهایی که با هر نوع نقص ظاهری انقدر محکم و سربلند روی قله افتخاراتشون وایسادن که آدم میتونه بی‌خیال تمام ظاهربین‌ها براشون تا خود قیامت کف بزنه و از وجودشون دریا دریا انگیزه بگیره...

کانال تلگرام: delaramnevesht@

رمضان هم رفت... خیلی‌هامون رعایت کردیم جلوی اونهایی که روزه بودن چیزی نخوریم. نه برای اینکه اونها ممکنه وسوسه بشن و یا دلشون بخواد؛ نه... برای اینکه بگیم با شما همراهیم. کار قشنگیه اما کارهای قشنگتری در راهه. اینکه جلوی کسی که عزیز از دست داده، عزیزمون رو در آغوش نگیریم. جلوی کسی که فرزند نداره، پز فرزندمون رو ندیم. جلوی کسی که عشقی در زندگیش نیست، به عشقمون آب و تاب ندیم. جلوی کسی که وضع مالی خوبی نداره، فخر نفروشیم. خلاصه اینکه هوای دل همدیگه رو داشته باشیم. خودمون... بی منت... دم هممون گرم... عیدمون خیلی مبارک...

به گمونم بحث تبلیغات خیلی باید تخصصی باشه. حتی فکر کنم توی دانشگاه رشته ای مرتبط وجود داشته باشه برای تحصیلات اکادمیک... پس چجوریه که برای تبلیغ تخمه آفتابگردون، یه فضای قدیمی_مثلا پنجاه سال پیش_رو به تصویر میکشه و ماجرا رو جوری میچینه که جوانِ قصه، با یه پاکت تخمه آفتابگردون میره خواستگاری و بعد از دو سه خط گپ و گفت درباره تخمه، پدر عروس خانم دخترشون رو میسپرن دست داماد؟! 

من که ربطی بینشون پیدا نکردم اما تصور سازنده تبلیغ میتونه یکی از موقعیت‌‌های زیر باشه:

 مادر عروس میگه: دخترم تخمه رو نمیاری؟

یا پدر اقای داماد میگه: اگه جواب مثبته دو تا تخمه بذاریم دهنمون...

یا مثلا مادر آقای داماد بگه: اگه شما موافق باشین دختر و پسر برن یه گوشه تخمه بشکنن

یا حتی آخرش که جواب بله رو گرفتن پدر عروس بگه دخترم پاشو کاسه تخمه رو بگردون

بهترین نسخه از خودت باش

خیلی اتفاقی توی گروهی پیامی دیدم که بنظرم آشنا آمد و مطمئن بودم قبلا در کانال دوستم خوانده بودمش. به لینک زیر پیام مراجعه کردم و دیدم برای همین روز پیش است. به کانال دوستم مراجعه کردم و دیدم این حرف را ایشان شب سی و یکم خرداد منتشر کرده اند... 
ظاهرش چهار خط نوشته است اما در پشت این چهار خط؛ فکر، تخیل و اندیشه نهفته است. اندیشه‌ی دیگران را به نام خودمان منتشر کردن چه لطفی دارد؟

در تلگرام: delaramnevesht@