دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

عمو پستچی هر روز برایم نامه می آورد



http://s4.picofile.com/file/7736213866/21042013261.jpg



از آخرین  نامه ای که مستقیم به دستم رسید شاید بالای هفت سال میگذرد. نامه ای بود از دانشگاهی که دوره کاردانی ام را گذرانده بودم. دعوتمان کرده بودند برای مراسم فارغ التحصیلی... بعد از آن دیگر شوق خواندن نامه را تجربه نکردم. بسته های پستی هنوز هم می رسیدند اما "نامه" نبودند. آخرین بسته ی پستی ای که دریافت کردم، اول مهرماه سال 90 بود. کارت اهدای عضو ام را ارسال کرده بودند. اما هیچ کاغذی همراهش نبود که نگارنده برای "من" نگاشته باشدش...

اول خرداد میشود یکسال که در این شرکت مشغول به کارم... رضایت شغلی ام مهم نیست، محیط کارم هم مهم نیست، حتی همکارهایم... مهم این است که هر صبح نگهبان شیفت، بعد از کارت کشیدن صدایم میکند و میگوید: خانم فلانی این نامه ها برای شماست... نامه هایی که تمامشان حاوی مطالبی است که خطاب به ماست... پاکت هایی که من باید بازشان کنم... تمبرهایی که ذوق دیدنشان را دارم... با اینکه میدانم مخاطب هیچ کدام از نامه ها "من" نیستم، اما حس عجیبی است باز کردن پاکت نامه و بیرون آوردنش و خواندنش... حتی اگر آن سوی متن کسی شاکی باشد...

کاش کسی "هنوز" برایمان نامه مینوشت... کاش کسی "بود" که نامه می نوشت... کاش...


*نامه...



نظرات 28 + ارسال نظر
کاسپر سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:02 http://kasperworld.ir

اولللللللللللل ...

علیرضا سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:05

من هیچ وقت نامه پستی ننوشتم یا پستچی برام نامه نیورده ! البته اگر قبض جریمه و بسته ی پستی و دعوت نامه های چرت و پرت رو که در خونمون میاد رو حساب نکنیم که حساب نمیکنیم چون نبایدم حساب بکنیم ! چون "نامه" نیستند ! اصلا اگه تو فیلم و سریال ها ندیده بودم باید الان میپرسیدم اصلا "نامه"ی واقعی از طرف یه آدم واقعی چه شکلیه !!

خب خیلی وقته از مد (!) افتاده... قبلا بیشتر رسم بود... قبلا اصلا رسم بود... ولی خب سالهاست که جاش رو با چیزهای دیگه عوض کرده...
باز خوبه توی فیلم ها دیدی.

کاسپر سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:13 http://kasperworld.ir

منم راستش اصلا بیاد ندارم که نامه یی رو نوشته باشم یا برنام نامه یی به معنای واقعی اومده باشه که بقول تو با ذوق تندی از یه طرفش پاره کنیم و کاغذ تا شده ش رو بخونیم ... تمبر هم که دیگه هیچی ...

میگم بیایم از فردا همه بچه ها برای همدیگه به جای ایمیل یبار هم که شده نامه بفرستیم ...

ولی من نامه زیاد دریافت کرده بودم و یکی دو باری هم نوشته بودم، البته سالهای دور...
فکر بدی هم نیست

snowman سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:21 http://www.tilleternity68.blogfa.com

میدانم که می خواهید بگویید نامه ی «کاغذی» حس و حالی دیگر دارد. میدانم که می خواهید بگویید حس امضا زدن روی دفتر مخصوص پست موقع تحویل نامه حسی عجیب غریب است. می دانم که حرفتان از نامه ی «کاغذی» بود؛ اما من برای باز کردن نامه هایی که خیلی کوچک بالای صفحه ی گوشی ام حک می شود هم گاهی همین حس را دارم. نه اینکه باز کردن نامه های همه را با اشتیاق ببلعم؛ فقط وقتی میدانم پشت این آیکن نامه کاغذی اسم کیست و حرف کیست٬ دلم حس همان دختری را دارد که از راه دور برایش نامه داده اند... آخر میدانی رفیق؟ نامه های گوشی من هم از راه دور می رسند. حتی اگر فقط حاوی سلام باشند...

سلام رفیقم.

ولی میفهممت عزیزم...
وقتی اس ام اس حتی یه سلام کوتاه هم باشه ولی به قصد رسیدن به تو ارسال شده باشه، هیچ هم کم از نامه نداره.
الهی که همیشه حاوی پیامهای خوب باشه پاکتهای کوچک بالای صفحه ی گوشیت
سلام عزیزم

م . ح . م . د سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:33

فک میکنم یبار به خودت گفتم که حسی که تو نامه نوشتن هست رو هیچ کجا نمیشه پیدا کرد !

متعسفانه گسترش اینترنت و موبایل و اس ام اس و این چیزا باعث شده نقش نامه روز به روز کمتر و کمتر بشه ...

محمد توئی؟! آخه خیلی جدی کامنت گذاشتی یه لحظه شک کردم

درست میگی، نوشتن حس و حالش متفاوته، هر چند که "لحن" نداره و خیلی جاها عملا دردسرساز میشه ولی نامه کلا یه چیز دیگه است...

آذرنوش سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:36 http://azar-noosh.blogsky.com

من هیچوقت کسی واسم نامه نفرستاده

ای جان دلم
خودم برات مینویسم

من سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:48 http://ghezavathayam.blogfa.com

یه دوستی داشتم که دوران دانشجویی همیشه پستخانه دانشگاه براش نامه داشت و من چقدر بهش حسادت می کردم بابت اون نامه ها!

ای جان
میفهمم...
مخصوصا راه دور باشی، دوستهات نامه داشته باشن و تو نه...

نیمه جدی سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:53

میگم اسم قشنگ من میخوای از فردا برای هم نامه بنوبسیم و پست کنیم؟ به خدا راست میگم. منم خیلی دوست دارم این کارو. خب تو دو تا شهر دور از هم هستیم و کلن معنی داره این کار!
اولین نامه رو همین فردا برات می نویسم .

ای جانم که اینجوری میگی...
چه شوقی داره باز کردن این نامه، اونم از راه دور، اونم از نیمه جدی نازنین من...

نرگس۲۰ سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 00:57

سلام دل آرام جان
من لذت دریافت نامه را چندین بار تجربه کردم
واقعا حس شوق برانگیزیه

چندین بار هم برای دوستانم نامه یا بسته های پستی فرستادم که وقتی تحویل گرفتن از ذوق نفسشون بند اومده بود و پشت تلفن چیزی نمی تونستن بگن

این کار هم حس فوق العاده ای پشتش داره

این اواخر هم تصمیم داشتم عیدی یکی از دوستان راه دور گلمو براش پست کنم که.............
(نمی دونم چرا خودش نخواست...یعنی آدرس نداد!!!)

امیدوارم به زودی نامه ای دریافت کنی ..نامه ای که فقط به مقصد تو و خطاب به خودت پست شده باشه

دوست دارم حس فوق العاده شو دوباره تجربه کنی

سلام نرگس عزیزم
چقدر خوشحالم که با این حس آشنا هستی
واااای چه کار عالی ای کردی...
آخی چه حیف... از دستش رفت...
ممنونم عزیز دلم

رها سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 01:51 http://fair-eng.blogsky.com

منم گاهی به شدت دلم از این بسته های پستی می خواد! اصلا به شوق همین جیره کتاب ثبت نام کردم که ماهی یک بار به انتخاب خودش برام کتاب بفرستهف از دیدن اون پاکت و تمبر روش بیشتر ذوق می کنم تا خود کتاب! :-)

کار خوبی کردی رها. خیلی شوق داره...

کویر سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 08:11 http://faramushshodeh.blogfa.com

قلم تون پایدار

ممنونم کویر عزیزم

فناز سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 08:40 http://www.zolaleen.persianblog.ir

منم کاملن این حسو می فهمم

ای جانم فرناز...

فرزانه سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 09:11 http://www.boloure-roya.blogfa.com

دلی جان نامه که هچ دیگه هیشکی ایمیل هم نمی فرسته. منظورم ایمیلی که فقط مخاطبش به قول تو "من " باشه نه این که عکس و جک و فیلم باشه.
میگم اصلا بیا خودمون برای هم نامه بنویسیم

آره درست میگی فرزانه...
ایده ی خوبیه ها

سمیرا سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 09:33

ای بابا الان من بگم این حس را بارها بارها تجربه کردم که سنم لو میره
ولی جدا از شوخی من هنوزه که هنوزه هر پاکتی به دستم میرسه کلی ذوق میکنم حتی اگر اون پاکتها مربوط به همسرم یا پسرم و یا دختر گلم باشه . یه حسی پشت اون پاکته که تا خوانند ه اش اونو باز نکنه و نخونه همانطور مخفی باقی میمونه!
من حتی وقتی پاکت قبض موبایلم میاد شاد میشم ،میگم این مال خودمه خود خودم ، وای به حال اینکه از طرف یه شخص خاص باشه!

مامان جان سنت رو بگو ببینیم دقیقا چند سالته
46 سال که دیگه این حرفها رو نداره
قربونت برم شما از دیدن پاکت قبض موبایلت خوشحال نشی، من بشم؟
خودم برات یه نامه مینویسم مال خود ِ خود ِ خودت.

yasna سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 09:49 http://delkok.blogfa.com

ولی جدی راست میگی دلارام خیلی حس خوبی به میده این باز کردن پاکت.. شاید باخاطر اینکه نمی دونین توش چیه... باخاطر ناشناخته بودنش.... ی جور حس مبهم بودن داره

شاید... شاید یه حس کشف کردن رو ایجاد میکنه و شاید هم هیجان اینکه " یعنی چی برام نوشته؟"

ری را سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 10:48 http://narenjestaan.persianblog.ir

جالبه منم هر وقت نامه های اداره رو باز می کنم حس خوبی دارم فکر کن همه ی این نامه ها برای شخص خودمون می اومد نشد یه آدم محبوب و مشهور هم بشیم که از این اتفاقا برامون بیفته

آخ آخ فکر کن هر روز اونهمه نامه برای خودمون بود...
نشد دیگه ری را، دیدی ...

بازیگوش سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 11:16 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

اخییی راس میگی دل اارام..
تجربه شو داشتم...همون سالای اولیه ای که از دوستم جدا شده بودم...
هر ماه یه نامه...وچه لذت بخش بود...
نامه ای که برای تو نوشته شده بود
تو!

خوشحالم که این تجربه دلنشین رو داشتی...
دقیقا "تو" ...

صالی سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 12:14 http://afsonkhanomi.blogfa.com

اگه تو این روزها یکی نامه بفرسته حس خوبی پیدا می کنی که با وجود موبایل و اینترنت وقت گذاشته برات نامه نوشته و پست کرده

آخ گفتی...
آفرین صالی...

میلاد سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 13:44

دل آرام خواستم دلتو آب کنم

من از این نامه ها داشتم، از اون خوب خوباشم داشتم

دلت آب!!!!!

میلاد جان نگفته پیدا بود قصدت چیه
تو کی هدفی غیر از این داشتی آخه...

ولی اون نامه هایی که تو تجربه کردی محشره... یعنی دیگه خودِ خودشه
دلمم آب شد میتونی دیگه با خیال راحت به ادامه امور رسیدگی کنی

جزیره سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 15:08

عزییییییییییییییییییزم. یه بار نیت کردم برا رادیو 7 نامه بنویسم. چندین هفته طول کشید.باورت میشه؟! از بس حرفام زیاد بود حوصله خودم سر میرفت خو. هیچی دیگه هنوز پستش نکردم چون تموم نشده. بعد رادیو 7 تموم شد دیگه ،بعد بار 15 اردی بهشت میان. شاید نامه ای که به مناسبت دوسالگیش داشتم مینوشتم در سه سالگیش به دستش رسید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی من عاشق این مدل نوشتن تو هستم که تند تند همه رو تعریف میکنی...
بنویس جزیره تو میتونی، نا امید نشو. سه سالگی هم نرسه دیگه قطعا چهارسالگی میرسه

فرشته سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 16:04

سلام دل ارام آرام دل ...

هنوز هم باور دارم وقتی که قلم در دست می گیری و با جریان خون در زیر پوست دستت تمام حس بودنت ..تمام حس خواستن و علاقه ات را ..تمام دلتنگی ات را بر روی کاغذ نقاشی می کنی ..با حرف ها با کلمات ..با نقطه چین های خالی که باید پر شوند ....
می شود .تمام آنچه را که می شود و نمی شود را ...می شود محبتت را ..می شود خود خودت را ... راهی کنی .برای او..برای تو ..برای آنکه باید بداند و بخواند ...
به همین خاطر هنوز هم که هنوز است نامه نوشتن را دوست دارم ...حتی اگر هیچ گاه مقصدی برای پست کردنش نداشته باشم ...حتی اگر تمام آدرس های بودن را گم کرده باشم ...حتی اگر خیالم به این هم خوش باشد که شاید روزی خوانده شود ...حتی به ...


سلام فرشته مهربون
چقدر خوب گفتی حال و هوای نوشتن رو... هرچی گفتنی بود رو تو گفتی...

________________________________________

*درباره اون موضوع هم، کلا موافقم ولی یکم به نظرم باید روش فکر کرد که دقیقا باید چه کرد.

فرشته سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 16:18

آقا ما یادمان رفت از آهنگ تشکر کنیم ...
خوب بود ..خوب.

خواهش میکنم عزیزم
خوشحالم که دوستش داشتی

ژولیت سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1392 ساعت 18:30 http://migrenism.blogsky.com

آره دل آرام مهربون
یه لذت عجیبی داره خوندن نامه به سبک کلاسیک
باز کردنش
برانداز کردن تمبرها و آدرس ها و دست خط ها
خیلی فوق العاده اس.
به لطف یک مهربون این شانسو داشتم
به لطف فرشته ی بلاگستان این شانسو داشتم که نامه خوندن رو بعد از سال ها تجربه کنم:)
حس فوق العاده ای داره:)

ای جانم
چه مهربونه این فرشته ی مهربون
اسمش دقیقا برازندشه
چقدر عالی که به تازگی تجربه اش کردی عزیزم

جزیره چهارشنبه 4 اردیبهشت 1392 ساعت 16:03


حتی:

من آیکون اولت رو بیشتر دوست دارم جزیرررررره

رها پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 00:44 http://raha-vesal.blogfa.com

دنیای نامه ها همیشه برام جالب بوده..
با ورود میل و نت و تلفن، کمتر نامه ای برای روابط دوستانه ارسال میشه....ولی من هنوز هم پاکت نامه رو ترجیح میدم

دقیقا
حس خاصی دارن...

م . ح . م . د پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 10:38

سلام دلارام جان ، به وبلاگ ما هم سر بزن ! آیکون گُل

سلام محمد جان!
شما باغتون برگ نداره آفتاب میزنه پس سرمون حالمون بد میشه!
گل (این گلها رو ببر باغتون بلکه رونق بگیره)

پروین جمعه 6 اردیبهشت 1392 ساعت 22:32

دل آرام جانم،
من و یکی از دوستانم که در آمریکاست تقریبا سه سال پیش قرار گذاشتیم هر ماه به هم نامه بنویسیم. حتی اگر هر روز با هم تلفنی حرف بزنیم. خیلی خیلی حس عالی ای است. نمیدانی چه ذوقی دارد نامه ای را باز کنی که میدانی دوست عزیز نشسته و مخصوص تو نوشته.
البته اعتراف میکنم که فقط دو سه ماه اول هرماه نامه مینوشتیم و هی کمتر شد تا الآن که آخرین نامه ام را توی دی ماه برایش نوشتم. اما قرار گذاشته ام تا آنجا که در توانم است به این کار ادامه بدهم. هرچند که گاهی هردویمان به جفنگ نوشتن میپردازیم بس که نمیدانیم دیگر چه بنویسیم که البته آن هم لطف خودش را دارد!

چه تصمیم جالبی...
دور از جون، جفنگ چرا پروین خانم عزیزم، بی شک تمامش در و گوهر و شوخی های شیرینتان است.
قطعا نامه هایی که از سوی دوستان ارسال میشه حس و حال وصف نشدنی ای داره...

علی شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 20:42 http://jsr21.persianblog.ir

سلام. بابا وبلاگت عالیه دوست عزیز؟ خیلی زیبا؟ مثل اینکه یه سرم به ما بزنی و در نظرسنجی ما هم شرکت کنی؟
اگر با تبادل لینک موافقی خبرم دهید خوشحال میشم؟
با تشکر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد