دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

آمدم از نبودنها بنویسم، دیدم نمی شود...

از بودنها بنویسم، نمی شود

از رفتنها، نمی شود

از... نمی شود

اینجا نمیشود خیلی چیزها را نوشت. فقط میتوان گفت امروز خوب بود یا بد. دلم گرفته یا شادم. حس خوب گرفتم یا نگرفتم. ولی نمیتوانی بگویی چرا...

نمیشود بعضی موضوعها را باز و تحلیل کرد. حداقل موضوعهایی که من میخواهم را...

فعلا همه شان را پاک کردم. اما حتما روزی به سرم خواهد زد و خواهم نوشت چیزهایی را که شاید نباید.

نظرات 36 + ارسال نظر
نرگس۲۰ سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 15:47 http://www.narges20.blogsky.com

اول شدم
همچین داغ داغ پستو خوندم

عزیزم...

نرگس۲۰ سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 15:47

عه
تاییدی بود پس شاید اول نشدم
و
به جاش خیط شدم

این حرفها چیه نرگس عزیزم

گل آفتابگردون! سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 15:48

من و این همه خوشبختی ؟ اول آیا؟
چشمم آب نمیخوره پس برم پست رو بخونم که خربزه آب است! :))

خوشبخت منم که نازنین هایی چون شما رو دارم.

نرگس۲۰ سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 15:51

برای دل خودت بنویس عزیزم
جایی ثبت کن دلایلتو...تحلیل هاتو
مطمئنم روزی به کارت میاد

ننوشتن بعضی چیزها مثل نزدن بعضی حرفا آدمو خفه میکنه

خفه میکنه...
مثل نگهداشتن بغض که گلو درد میاره...

گل آفتابگردون! سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 15:53

ای بابا تا اومدم بگم اگه اول نشدم تایید نکن طاقت ندارم ...تایید شد:))
نه نرگس خانوم من خیط!! شدم شما اول شدی:))
البته من گفته بودم چشمم آب نمیخوره:) گفته باشم:*

گل آفتابگردون! سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:09

عزیزی دل آرام جان :**
من خوشبختترم چون شما نازنین تری..
اما در مورد پست:
چه بد:((
حالا یه چیزی بگم ربطی به پستت نداره ...
تا حالا یکی دوتا از دوستان وبلاگ نویس که بهتر از شما نباشن یه پارچه خانومن خواستن بیشتر باهام آشنا بشن و من با اینکه از این نظر که بهم انقدر لطف دارن و قابل میدونن بهشون مدیونم و واقعا دلم میخواد اما از ترس اینکه بعدها نتونم راحت حرفایی که نمیدونم چی ان رو توو وبی که نمیدونم کی قراره بسازم !! بزنم، شرمندشون شدم.... آدم موز ماری نیستم و حرف خاصی هم در حال حاضر ندارم اما درونگرام....
مطمئنا شما بخاطر آشناها نیست که نمینویسی اما میخواستم بگم با اینکه دلایلمون فرق داره اما میفهمم چی میگی..
خداییش با این جمله بندی هام خوندم موندم جی گفتم، امیدوارم بد برداشت نشه قصد قضاوت نداشتم فقط با ذکر مثال توضیح دادم که میفهمم چی میگی با اینکه فرق داره بحث من با شما:))
فقط میخواستم خودت بخونی اگه صلاح ندونستی تایید نکن عزیزم:)

سمیرا سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:32

باید نوشت و گفت ولی در جایی که باید و به کسی که شاید!

فرشته سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:34

سلام دل ارام آرام دل..خوبی خانمی ..؟

سلام از منه فرشته مهربونم

تیراژه سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:40 http://tirajehnote.blogfa.com

من همیشه درگیر این "باید" ها بودم
چه جوری این باید ها تعیین میشن؟ چرا تعیین میشن؟ و .. و .. و ..
دروغ چرا؟...خیلی دلم میخواهد آنها که پاک کردی را میخوندم...هر چی که بود را..
حتی اگر نباید و نشاید..

قبل از اینکه به سرم بزنه میدم بخونی...

فرشته سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:40

می دانی دل آرام جان ..بعضی چیزها را اصلن هیچ وقت نمی شود نوشت ...بعضی چیزها نه کلمه می شوند نه حرف ..نه حتی جمله ..بعضی چیزها فقط نگاه می شوند ..سکوت می شوند ...بغض می شوند ...
فقط می شوند...و می روند آن کنج دلت می نشیند ...چرایش را هم حتی نمیتوانی بگویی....حتی...
اما ...
یک وقتی ..یک جایی..بودن کسی که می فهمد ....حتی در سکوت ..حتی در نگاهت ...حتی در راه رفتن شانه به شانه ات ....همان آرامت می کند ....

برایت بودن هایی رو آرزومندم که سکوتت را و نگاهت را خوب بفهمد ...آرامت کند ..دل آرام نازنین.

فرشته سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 16:45

می دانی دل آرام جان...

بعضی بغض ها ..بعضی معجون های در هم برهم ..بعضی نمی شود و نمی توانم ها هم گاهی حال آدم را جا می آورد....
همین که حس می کنی هنوز زنده ای ...هنوز دلی هست که درد می گیرد ..که بی تفاوت نیست ...که مرده ای متحرکی نیستی که زمین فقط سنگینی جسمت را تحمل می کند....

گاهی خوب است دل آرام ...سخت است ..اما خوب است ...

من سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 17:09 http://ghezavathayam.blogfa.com

اگه نشه گفت حداقل باید نوشت. حتی اگه پابلیش نشه و کسی نخونه همین که نوشته بشه آرامت میکنه دل آرام عزیز

نوشتمشون من عزیز که الان آرومترم

الهه سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 17:33 http://khooneyedel.blogsky.com

آروم دلم....از هر کسی بهتر میدونی که چقدر این خود سانسوری رو تجربه کردم...چقدر خفه شدم و چیزی نگفتم...چه حرفایی که مثل سنگ رو سینه م فشار آورد و ننوشتم...حرفامون تو کافه طهران رو یادته؟ بهم گفتی بنویس...برات که توضیحشون دادم سکوت کردی...دیدی واقعاً نمیشه بعضی چیزا رو گفت...اما...امان از روزی که بزنیم به سیم آخر .......
یه دعایی رو چند وقته تو دلم واسه خودم و امثال خودم که حرفای ناگفته زیاد داریم تکرار می کنم...میگم خدایا اونقدر ظرف وجودیمون رو بزرگ کن، که این حرفا، این حس ها، اینهمه بغض و گره، توش گم بشه...که دیگه متوجه بودنشون نباشیم...گم و گور بشن...که اگر چیزی هست آزارمون نده...
دلت آروم، آروم دلم

بازیگوش سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 19:41 http:///http://bazigooshi7.persianblog.ir/

آخ دل ارااام چقددد پست امروزت حرف دلم بود دل ارام...اره اینجا همه چی رو نمیشه گفت...

بابک اسحاقی سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 20:30

خیلی چیزا هست که آدم دوست داره بنویسه
از غم هاش
از خوشی هاش
اما خب
برای مایی که دوستای نزدیکمون رو تو این خونه پیدا کردیم سخته
می فهمم چی میگی چون تجربه اش کردم
امیدوارم حرفهای خوبی باشه که نمیشه نوشت
نه حرفهایی که باعث ناراحت شدن دوستانت میشه

درد مشترک خیلی هامونه

mr.sosis سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 20:53 http://sosis.blogsky.com

من دقیقن نفهمیدم چی شد

جزیره سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 21:38

دقیقن دلی. دقیقن

جزیره سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 21:44

بعضی حرفا رو باید گفت تا از دستشون رها شد، نوشتن و ذخیره کردنش فایده ای نداره دلی. بعد باید جایی گفت که کسی باشه تا بشنوه یعنی دفترچه خاطرات و چرکنویس وبلاگ به درد نمیخوره،باید به گوش یه "آدم" برسه تا بارشون از رو دوشمون برداشته شه...

بعد وقتی مثلا تو دلت میخواد به گوش یه آدم برسه و به گوش دو تا دیگه نه تکلیف چیه؟ وقتی ملاحظه چند نفر رو میکنی تکلیف چیه؟ وقتی از چند نفر خجالت میکشی تکلیف چیه؟ وقی از قضاوت دو نفر دیگه میترسی تکلیف چیه؟
وقتی... وقتی... وقتی...

جزیره سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 21:49

دلی دوس دارم یه روز بشینم کل وبلاگمو پاک کنم و کلشو دوباره بنویسم و بعدشم ادرسشو بنویسم و برای خیلیا اس ام اس کنم و مهمتر از اون رو یه برگه بزرگ بنویسم و بزنم به تی وی خونه مون بعد هم خیلی قشنگ درو پشت سرم ببندم و کلا برم تو افق محو شماین اخرشو گفتم اینجوری بگم دور همی شاد شیم

وقتی محو شدی دیگه نباید برگردی...
برگردی هم دیگه اونی نیستی که رفته...

باغبان سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 22:40 http://laleabbasi.blogfa.com

"ین بار نخوانده مرا بفهم ..
دستانم شاید ..
اما ..دلم نمی رود به نوشتن ...."

خیلی خوب بود.

آنا سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 23:37 http://namebeshoharam.persianblog.ir

مثل وقتی که هی وبلاگ می سازی که بتونی همه چیزو توش بنویسی بی سانسور.می بینی نمیشه.یه مدت میگذره.یه وبلاگ دیگه.بازم نمیشه...

درصورتی نمیشه که آشنایان هم مخاطب وبتون قرار بگیرن به نظرم.

پروین چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 04:31

عزیزم .....
حرف من هم حرف مامانت است دلآرام جانم. حرف را باید به کسی که باید، گفت. و هر چقدر هم که سخت باشد با این مساله که نگذاری حرفت به گوش کسی که نباید، برسد موافقم. برای دوستان نزدیک و یکدلت درددل کن. حرف غم را در دل جوان و عزیزت انباشته نکن. و بخاطر داشته باش که گذر زمان خیلی از سختی‌ها و غم‌ها را سبک می‌کند دختر خوب و عاقل من

ممنوندار محبتتون پروین خانم عزیزم

موج اف چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 08:36 http://mojf77.persianblog.ir/

مامانگار چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 11:30

سلام دلی عزیزم..
یه تجربه دارم در اینمورد:
چندین سال قبل ، زمانی که دخترم وبلاگ داشت و مینوشت...و من شدم خواننده اش...احساس کردم مثل قبل حرفای دلشو نمینویسه...و مراعات منو میکنه که ناراحت نشم....منم بهش گفتم که تصمیم دارم دیگه نیام بخونمت...راحت بنویس....منکر شد ..ولی من دیگه نخوندمش...و حتی وادارش کردم که آدرس وبش رو یکم تغییر بده..و خیالش جمع بشه..
بنظرم باید جایی باشه برا رهاکردن همه اون حس و حالها و حرفهایی که جایی دیگه نمیشه بیان کرد..
سمیرای نازنین وبلاگ نزدن هنوز ؟؟؟
منتظریم

سلام به شما مامانگار عزیزم
نه هنوز

مریم چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 12:53 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

چقدر باید درگیر باشیم
درگیر باید ها نبایدها
بودنها نبودنها
رفتن ها آمدنها
درگیر نگاههای که از عاقبتشان می ترسیم
درست مث یک آرامش قبل از طوفان
باید هی نگران باشین نکند این حرف را بزنیم و کسی دلگیر شود حتی اگر منظوری نداشته باشیم
هی نگران باشیم نکند اینگونه نگاه کنیم نکند به کسی بربخورد
چقدر دلگیر میشوی
و دست و پاگیر می شوند این باید ها و نبایدها
سلام دل آرام عزیز
این پستت یه لایک خوشمل داره خانومی

سلام عزیزم...

هاله بانو چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 13:20 http://halehsaadeghi.com

حرفهایی هست برای گفتن

که اگر گوشی نبود نمی گویم

وحرفهایی هست برای نگفتن

حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آرند

حرفهایی شگفت زیبا و اهورایی همین هایند

و سرمایه های ماورایی هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد

حرفهای بی تاب و طاقت فرساکه

همچون زبانه های بی قرار آتشند

..............

انسان یک لفظ است

که بر زبان آشنا می گذرد

و بودن خویش را از زبان دوست می شنود

هر کسی دوتا است و خدا یکی....

دکتر علی شریعتی

هاله بانو چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 13:20 http://halehsaadeghi.com

اینجا تاییدی شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره...

فرناز چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 13:43

من کاملن می فهمم که چی میگی خیلی چیزهارو اینجا نمیشه نوشت

عاطی چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 18:30 http://www-blogfa.blogfa.com


من با اون وبلاگ بی خود و بی جهتم(!)درگیر فیلتر های خودمم!چ برسه به شما ها!

درد مشترک همه ی ماهاست!

و قسم به متن هایی که پست نشد:دی

دلت شاد دل آرام جان:-*

لطفا به وبلاگ عاطی عزیزمون توهین نکن

آوا چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 19:34

میدونی دل آرام...چند وقته میگردم
دنبال یه کسی که خارج از گود دنیام
باشه...واقعا خارج ازگود دنیام...که
بتونم یه دل سیر باهاش حرفامو
بزنم.اماآدمیکه تو گود دنیات نباشه
نسیت.......یعنی وقتی تو دنیات
نیست،خودشم نیست... میفهم
چی میگی......دلت آروم عزیزم
یاحق...

جزیره چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 21:03

خب چی میشد شمبه هفته ی قبل نه، قبلیش و حتی قبل ترش تو و الهه میومدین کافه طهران؟؟؟؟؟؟اون هم واسه نهار. البته اگه کافه طهران همونی باشه که توی ولیعصره بعد میشه روبروی تئاتر شهر البته یکم بالاتر (من ادرس بلت نیستم بدم)
اونوخت من شمارو میدیدم و میومدم پیشتون

توی خیابان انقلاب هست (همونه)
قضیه بر میگرده به چند ماه پیش

اوهام... چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 21:47 http://shizoferny.blogfa.com

بنویس
فقط بنویس تا بتونی به نبودن عادت کنی
فقط بنویس بچه(!)

کودک فهیم چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 22:01 http://the-nox.blogfa.com

مثل وقتهایی که دلت گرفته و نمی تونی بگی چرا...

poune جمعه 20 اردیبهشت 1392 ساعت 20:42 http://www.poune.blogfa.com

عالی هستی عزیزم عالی

بازیگوش شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 06:29 http://bazigooshi7.persianblog.ir/

خوبی خانوم گل؟:*

خوبم عزیز دلم

فرشته شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 19:34

سلام دل آرام جان...خوبی خانمی ؟

سلام عزیز دلم
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد