ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دنبال مدادم میگردم... طفلک یک مداد معمولی بود. بی زرق و برق... ساده و بی هیچ علامت و نشانه خاصی که او را از سایرین متمایز کند. او یک مداد معمولی بود، مثل صاحبش که یک آدم معمولی است. با یکسری باورهای معمولی، رفتارهای معمولی، توقعات معمولی... بزرگترین افتخارش این بود که وسیله نگارش افکاری بود که توسط دوستانی خوانده میشوند، درست مثل بزرگترین افتخار صاحبش...
حالا گم شده در ازدحام این اتاق شلوغ. نه که نشود مداد دیگری دست گرفت، که تا دنیا دنیاست میتوان از لوازم التحریری سر خیابان مداد خرید و کاغذ سیاه کرد. اما کو تا مداد جدید قالب دستت را بگیرد، کو تا بفهمد وقتی مکث کرده ای خوابت نبرده، داری سبک و سنگین میکنی که بگویی یا نگویی... کو تا درک کند گاهی بی اجازه باید بدود جلوتر از افکارت و گاهی باید پایش را محکم روی کاغذ سفت کند که هر چه تو تلاش میکنی چیزی بنویسی او ممانعت کند که مبادا جایی غم دلی تازه شود و زخمی باز شود، دلی برنجد، اشکی بچکد... کو تا...
پایش را محکم روی کاغذ سفت کند که هر چه تو تلاش میکنی چیزی بنویسی او ممانعت کند که مبادا جایی غم دلی تازه شود و زخمی باز شود، دلی برنجد، اشکی بچکد... کو تا...
منم یه دونه مداد دارم که خیلی دوسش دارم
البته اتوده
از اول دبیرستان دارمش
بارها گم شده اما خودش با پای خودش برگشته
جدی میگم
خیلی دوسش دارم
چه شعوری داره مدادت
حالا که حرف از مدادای خاصه معمولیه.منم اعترافی دارم
منم دلم واسه مداد مشکی کوتاه شده ی طراحی هام تنگ شده.دلم همین الان خواست بگیرمش تو دستم تا باهاش سیر کنم تو برگه های سفید رو میزم
تعلل جایز نیست، گاها حتی مایه ی پشیمانی ست :))
نگران نباش فقط خواسته کمی باهات شوخی کنه یا نه کمی از دور دلواپسی هاتو ببینه بعد بیاد با ی لبخند بزرگ بشینه تو دستت.اینکه مرسی که ب یادم بودی و هنوز برات مهمم.
سلام
خوب هستین؟شبتون بخیر
اره موافقم
انگار کارایی که با این مدادم انجام میدم نزدیکنر میشه به چیزی که تو ذهنمه
سلام عزیز دلم
ممنونم
پس بدو که یک طرح ناب انتظارت رو میکشه
خیلی با احساس نوشتی.موافقم
:)
محشر بود
میشه به ی مدادم دلبست باهاش همراه بود بعضی چیزای ساده و کوچیک عجیب دلبرن
دقیقا...
خیلی به دلم نشست عنوان پستت...
ما آدمها همیشه فکر می کنیم بهترین وبرترین آن دورهاست ..دور از ما و غیر قابل دسترس ...اما اگر کمی کوتاه بیاییم و خوب نگاه کنیم ...می بینیم چه معمولی های زیباو بزگری کنار دستمان بوده اند که خیلی بیشتر از ان دورها به درد ما می خورده اند و ما را می فهمیده اند ...که مرهم بوده اند ...که ساده بوداند...که معمولی بوده اند و دوست داشتنی...که گاهی بدون اینکه چیزی بگویی خوشان می فهمند و می گویند و ارامت می کنند...
برایت دنیا دنیا معمولی های قشنگ و زیبا و شاد می خواهم که دنیایت را بزرگ و زیبا و خاص و قشنگ سازد...
معمولی های دوستداشتنی...
ممنونم عزیز دلم، ممنونم فرشته مهربونم
عزیزم
ایشالا زودی پیدا شه مداد خوبت
و یک کارت صدآفرین برای کامنت فرشته. خط آخرش آرزوی من هم هست برای تو دلآرام ِ آرام ِ دل
قربون شما برم که انقدر مهربونید
من هم آرزوی سلامتی و شادی همیشگی شما رو دارم :**
کو تا....
به قول وانیا میشه به یک مداد هم دل بست..با یک مداد هم رفاقت داشت..
به شرط اینکه همان باشد که باید..که اهلی باشد ..که اهل دل باشد..یا تو دل به دلش بدهی که همه ی اینها را یاد بگیرد..
البته "کو تا.."..
همراه و همقدم
شخص باشد، وسیله باشد، یا حتی افکارت...
انقدر از این دلبستگی ها داشتم مخصوصا مدادی که باباجونم داده بود که این روزها خیلی دنبالش میگردم نیست که نیست
ای جااان
پیدا میشه عزیز دلم
خودمون رو گم نکنیم سارا ی عزیزم، وسایل که پیدا شدنیه...
..واقعا میشه با اشیاءای که باهاشون سروکار داریم ارتباط حسی برقرار کرد..و جالبه که اونام بعدازمدتی حس میگیرن.. میشه باهاشون حرف زد...ازشون عکس العمل دید..بشرطی که نشانه هارو بشناسیم...یکیش همین گم شدن و پیدا شدن های نابهنگام و بی دلیله..!
نگرتن نباش اگه بخواد خودش برمیگرده دلی جونم...
دقیقا انگار یه رابطه دو طرفه است
ممنونم از محبتتون :*
کو تا بشود همانی که باید بشود... کو تا بفهمد مداد واقعی بودن یعنی چه!
این روزها فقط باید "از دست ندهیم" چون به دست آوردن از دست رفته ها٬ به همان شکل و کیفیت و با همان رضایتی که داشتیم محال است ... تقریبا محال است..
پس خدا کند مدادت را پیدا کنی رفیق.
سلام
ممنونم
سلام عزیز دلم
کامنتمو ثبت نمی کنه این بلاگ اسکای
من پوزش میطلبم :(
وای که چقدر قشنگ بود این پست
ممنونم عزیزم