دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

http://s4.picofile.com/file/7998759137/07112013334.jpg


این روزها بیش از هر وقت برای هرکاری سرم به شدت خلوت است. کارهایم زیاد است و وقتم هم. یعنی عملا کاری نمیکنم که نیازمند زمان باشد. همه شان مانده اند. شده اند هیولای بزرگی که بدنبالم میدود و من سوت میزنم که چی؟ کی؟ کجا؟... بیشتر حواسم را پرت میکنم به "جوجو رو ببین". از اتاقم فراریم. از خیابان، از خانه، از آدمها. دلم دریا را میخواهد. آب را، ابر را، سکوت را. بیش از هر چیز اطرافم شلوغ است. آدم هست. وسیله هست. صدا هست. شکر که هست، اما من دریا میخواهم الان. تخته سنگ و سکوت و آتش. چند شب پیش با یک شمع یک ساعت سرگرم بودم. هم آب داشت، هم آتش و هم سکوت... بازی میکردیم با هم. من نگاه او میکردم و او نگاه من. میسوخت و آب میشد و من از این آب شدن و شره کردن یک حال خوبی میشدم. باورتان میشود؟ مگر از سوختن هم آدم حالش خوب میشود؟ شد دیگر، شد...


نظرات 12 + ارسال نظر
zemestan شنبه 18 آبان 1392 ساعت 23:20 http://kolbeyezemestan.blogfa.com/

با جمله آخرت یاد این افتادم
"حالت سوخته را ..سوخته دل داند و بس"

وقت زیاد می آوریم و کار زیاد است...
و دریایی که مارا صدا میزند
برای حرف نزدن..برای کنده ی درختی و آتشی و ساحل
و فکر...فکر...فکر...و سکوتی سرشار از لذت
موج دریارا بغل میگیریم و خاموش میشود گُرگرفتگی روح خسته...

snowman یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 00:34 http://www.tilleternity68.blogfa.com

چشم بدوزی به ته ته ته دریا. مرز اب و اسمان. موج بزند تا نزدیکی پاهایت. شب باشد. سکوت باشد. خدا باشد...
بسوزی چون شمع. آب شوی چون دریا... و حالت خوب شود...

مرسی به خاطر حس خوب این سطرها
سلام مهربانم

کاسپر یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 00:53 http://kasperworld.ir

خدات باشه و خودت و سکوت دریایی که با هر موجش میخوره به صورتت و یه آتیش کوچیک هم کنارش و سیاهی آسمون شب و یک حس ناب آشنا ...

آوا یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 09:17

میدونی دل آرام..خیلی وقتا همون
سوختن حالتو بدجور خوب میکنه
همون که پیش چــشم دلت
همه چیو بشه بسوزونی
و بیخیال شی.آب آتش
سکوت....سکون....
و نهایت آرامش....
یاحق...

آنا یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 09:24 http://shaabnevis.blogfa.com

سکوت ... ابر ... دریا ... چقدر دلم خواست ...

کویر یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 10:04 http://faramushshodeh.blogfa.com

من دوست دارم خانه ام دور از شهر باشد . این تصویر را همیشه با خودم داشته ام .

ساعت25 یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 11:01

پر از شلوغی های خلوت

ترنم باران یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 11:42

می فهمم چی میگی،دلت آرامش جایی رو میخواد مثل دریا وسکوت لحظه های شلوغی مثل صدای هر جزر و مد. مثل امروز من که بی دلیل و بی هیچ حرف پس و پیشی دلم منو برد به دور دورها ی نزدیک.اون موقع که بچه بودم تو حیاط خونه پدری.دنیای اون موقع هام،فکرا و تخیلات کودکیم اومد درست جلو چشمم.
امیدوارم در پس همه ی این سکوت های پرمعنی،آرامشی باشه ته دلت .

وانیا یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 11:43

دلت آروم دل آرامم

مزاحم تلفنی یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 13:44

یه وقتایی سوختن دل خود آدم هم باعث ارامش میشه!!!!!!!!!!! اما خدا کنه که برای کسی پیش نیاد.
حال خوبت را آرزومندیم.

آقای دنتیست یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 23:37 http://dstooth.blogspot.com

عجب پست فلسفی ای بود

امیدوارم حالت همیشه خوب باشه

مژگان امینی سه‌شنبه 21 آبان 1392 ساعت 21:23 http://mozhganamini.persianblog.ir

حالا نظرت راجع به آدمی که با دستش آن اشک ها را لمس کند یا دوباره برشان گرداند توی خود شمع !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد